کد مطلب:369557 سه شنبه 26 بهمن 1395 آمار بازدید:294

نیایش چهل و هفتم [1]
 (2) حمد خداوندی را که پروردگار جهانیان است. بار خدایا، حمد باد تو را، ای پدید آورنده آسمان‌ها و زمین، ای صاحب جلالت و عظمت، ای مهتر مهتران، ای معبود هر معبود، ای آفریننده هر موجود، (3) ای خداوندی که چون همگان از میان بروند تو باقی هستی، خدایی که هیچ چیز همانندش نیست و هیچ چیز از حیطه علم او بیرون نیست و او بر هر چیز احاطه دارد و هر چیز را نگهبان است.

______________________________

[1] دعای آن حضرت است در روز عرفه.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:319

(1) بار خدایا، تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست:

خداوند یکتای تنهای بی همانند و یگانه.

(2) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند کریم و بخشنده و در کرم و بخشندگی به حد نهایت، خداوند عظیم و در عظمت بی‌مانند، کبیر و صاحب کبریا.

(3) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند متعال و در نهایت تعالی و سخت انتقام گیرنده.

(4) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند بخشاینده مهربان دانای حکیم.

(5) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند شنوای بینای بی آغاز و آگاه.

(6) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند کریم در کرم از همه افزون بر دوام و همیشه جاویدان.

(7) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوندی که پیش از همه بوده و پس از همه خواهد بود.

(8) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوندی که در عین اعتلا بر همه، نزدیک است و در عین نزدیکی متعالی.

(9) تویی آن خدای یکتا، که هیچ خدایی جز تو نیست: خداوند شکوهمند بزرگ بزرگوار و شایان ستایش.

(10) تویی خداوندی که هر چه آفریده‌ای نه از هیچ اصل و مایه آفریده‌ای، و هر چه را نقش بسته‌ای بی‌هیچ نمونه‌ای نقش بسته‌ای، و هر چه پدید آورده‌ای بی‌هیچ تقلیدی پدید آورده‌ای.

(11) تویی که هر چه به عرصه وجود آورده‌ای به میزان معین آورده‌ای و هر چیز آماده کرده‌ای و کارهای عالم نیک سامان داده‌ای.

(12) تویی که در آفرینش شریکی یاریت نکرده و در کارها به وزیریت

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:320

نیاز نیفتاده و در کار تو را شاهد و ناظری نبوده است.

(1) تویی که چون اراده کنی حتمی است و هر چه تقدیر کنی بر مقتضای عدل است و هر چه حکم کنی از روی انصاف است.

(2) تویی که در مکان نگنجی و سلطه کس با سلطه تو بر نیاید، نه برهانت ناتوان کند و نه از گفتن وامانی.

(3) تویی که هر چیز را شمار کرده‌ای و برای هر چیز مدت و زمانی معین قرار داده‌ای و هر چیز را به مقدار معلوم پدید آورده‌ای.

(4) تویی که اوهام از درک ذات تو درمانند و افهام از چگونگی تو عاجز آیند و دیدگان جای تو در نیابند.

(5) تویی که به حدّی محدود نیستی و به صورتی تجسم نیافته‌ای و فرزندی نیاورده‌ای که خود از دیگری زاده شده باشی.

(6) تویی که تو را ضدی نیست که به دشمنیت بر خیزد و همتایی نیست تا بر تو پیشی جوید و همانندی نه که با تو دم برابری زند.

(7) تویی که آفرینش آغاز کردی و موجودات بیافریدی و احداث کردی و ابداع کردی و هر چه ساختی نیکو ساختی.

(8) بار خدایا، منزهی تو. شگفتا چه بزرگ است شأن و منزلت تو، چه بلند است مکانت و مقام تو و چه نیکو حق و باطل از یکدیگر جدا ساخته‌ای.

(9) منزهی تو، ای خداوند مهربان، چه فراوان است مهربانی تو، ای خداوند رءوف، چه عظیم است رأفت تو، ای خداوند حکیم، چه شگفت است دانایی تو.

(10) منزهی تو، ای پادشاه، چه بسیار است قدرت تو، ای بخشنده، چه بی‌اندازه است توانگری تو، ای رفیع پایه، چه والاست رفعت تو. تویی دارنده شکوهمندی، تویی دارنده بزرگواری، تویی در خور سپاس و ستایش.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:321

(1) منزهی تو، ای خداوندی که دستت به نیکیها گشاده است. اگر هدایتی هست، از جانب توست. هر کس از متاع این جهانی یا ثواب آن- جهانی چیزی از تو خواهد، بیابد.

(2) منزهی تو، ای خداوندی که هر چه در عرصه پهناور علم تو جای دارد در برابرت خاضع است و هر چه فرود عرش توست در برابر عظمتت خاشع است و همه آفریدگانت در برابرت سر تسلیم فرو دارند.

(3) منزهی تو، نه به حواس ما در آیی، نه به دست پسودن و لمس احساس شوی، نه کس بر تو مکری تواند کرد، نه کس از تو چیزی پنهان تواند داشت، نه کس تواند با تو راه خلاف پوید یا با تو منازعه کند یا بر تو چیره گردد یا با تو جدال کند یا بفریبدت یا بر تو کیدی اندیشد.

(4) منزهی تو ای خداوند، راه تو راهی هموار است و فرمان تو طریق نیکبختی است. تو زنده‌ای و همه را به تو نیاز است.

(5) منزهی تو ای خداوند، سخنت همه حکمت است و تقدیرت حتم.

چون اراده کنی، به اجرا در آید.

(6) منزهی تو ای خداوند، کس نیست که مشیّت تو را باز گرداند و کلمات تو دگرگونی نپذیرد.

(7) منزهی تو ای خداوند، آثار قدرتت آشکار است. آفریننده آسمان‌هایی و خالق جانهایی.

(8) حمد باد تو را، حمدی که به دوام تو بر دوام ماند.

(9) حمد باد تو را، حمدی که تا نعمتت جاودانه است جاودانه ماند.

(10) حمد باد تو را، حمدی در برابر احسانت، حمدی که به خشنودیت بیفزاید.

(11) حمد باد تو را، با هر حمد گوی دیگر، و شکر باد تو را، شکری که شکر گزاران از ادای آن بازمانند.

(12) حمد باد تو را، حمدی که تنها تو را سزد و بدان جز به تو تقرب نتوان

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:322

جست.

(1) حمدی که دوام نعمت پیشین را سبب شود و نعمتهای تازه را دوام بخشد.

(2) حمدی که با گذشت روزگاران مضاعف گردد و همواره و پی در پی روی در فزونی نهد.

(3) حمدی که فرشتگان حسابگر از شمار آن در مانند و بر آنچه فرشتگان کاتب در لوح محفوظ ثبت کرده‌اند فزونی گیرد.

(4) حمدی که همتراز عرش مجید تو بود و با کرسی رفیع تو همسنگ باشد.

(5) حمدی که ثوابش در نزد تو به کمال باشد و جزای آن، هر جزای دیگر را مستغرق خود سازد.

(6) حمدی که آشکارش عین نهانش بود و نهانش با صدق نیّت همراه.

(7) حمدی که هیچ مخلوقی همانند آن تو را نستوده باشد و کس جز تو ارج آن نشناسد.

(8) حمدی که هر جهد شمارگرانش را نیاز به یاری افتد و هر کس آهنگ آن کند که حق ادای آن به جای آرد، به تأیید تواش حاجت باشد.

(9) حمدی که هر حمد دیگر را که آفریده‌ای در خود گرد آورد و هر حمدی را که زین پس بیافرینی در رشته انتظام کشد.

(10) حمدی که هیچ حمدی به سخن تو نزدیک‌تر از او نباشد و از سراینده آن، حمد گوینده‌تری نبود.

(11) حمدی که به پاس کرم تو بر نعمتها بیفزاید و تو به پاس احسانت پی در پی بر آن بیفزایی.

(12) حمدی که شایان عظمت ذات تو باشد و با عزت و جلال تو برابر شود.

(13) ای پروردگار من، تحیّت و درود بفرست بر محمد و خاندان محمد،

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:323

آن پیامبر برگزیده پسندیده گرامی مقرّب درگاهت، برترین تحیات و درودهای خود را، و او را برکت ده سرشارترین برکات خود، و رحمت خود بر او فرست ممتع‌ترین رحمتهایت را.

(1) ای پروردگار من، تحیّت و درود بفرست بر محمد و خاندان او، تحیت و درودی پاک که هیچ تحیت و درودی پاک‌تر از آن نباشد، تحیت و درودی فزاینده که هیچ تحیت و درودی فزاینده‌تر از آن نبود، تحیّت و درودی خشنود کننده که برتر از آن تحیت و درودی صورت نبندد.

(2) ای پروردگار من، تحیت و درود بفرست بر محمد و خاندان او، تحیت و درودی که خشنودش گرداند و بر خشنودیش بیفزاید، تحیت و درودی که تو را خشنود گرداند و خشنودیت از او فزونی گیرد، تحیّت و درودی آن چنان که جز آن را بر او نپسندی و جز او را شایان آن ندانی.

(3) ای پروردگار من، تحیّت و درود بفرست بر محمد و خاندان او، تحیت و درودی که از غایت رضای تو فراتر رود و به بقای تو باقی ماند و آن سان که کلمات تو را پایانی نیست پایان نپذیرد.

(4) ای پروردگار من، تحیت و درود بفرست بر محمد و خاندان او، تحیتی که تحیات ملائکه تو را و پیامبران تو و رسولان تو را و اهل طاعت تو را در یک رشته گرد آورد و درودهای بندگان تو را از جن و انس و آنان که دعوت تو را اجابت کرده‌اند، در بر گیرد و تحیت و درود همه اصناف آفریدگانت را در خود گرد آورد.

(5) ای پروردگار من، تحیت و درود بفرست بر او و خاندانش، تحیت و درودی که بر هر درود و تحیتی که زین پیش بوده یا ازین پس خواهد بود احاطه یابد. و بر او و خاندانش تحیت و درود بفرست، تحیت و درودی که در نزد تو و در نزد غیر تو پسندیده آید و با آن، تحیّات و درودهایی بیافرینی که آنچه پیش از این درود و تحیت فرستاده‌ایم مضاعف گردد و با گذشت روزگاران بر آن بیفزایی و بیفزایی تا آنجا که کس جز تو آنها را

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:324

احصا نتواند کرد.

(1) ای پروردگار من، بر اهل بیت طیّبین او که آنان را برای قیام به امر خود برگزیده‌ای و خازنان علم خود و حافظان دین خود و خلفای خود بر روی زمین و حجتهای خود بر بندگان قرار داده‌ای و آنان را به خواست خود از هر ناپاک پاک گردانیده‌ای و طریق رسیدن به مقام قرب خود و وصول به بهشت ساخته‌ای، تحیّت و درود بفرست.

(2) ای پروردگار من، بر محمد و خاندان او تحیّت و درود بفرست، تحیت و درودی که بدان بخشش و انعامت را در حق آنان فراوان گردانی و هر گونه عطایای خود به ایشان به کمال رسانی و عواید و فواید فراوان نصیبشان سازی.

(3) ای پروردگار من، بر محمد و خاندان او تحیت و درودی بفرست که نه آغازش را حدّی باشد، نه مدتش را پایانی و نهایتی.

(4) ای پروردگار من، تحیت و درود بفرست بر ایشان، تحیت و درودی همسنگ عرش عظیم خود و هر چه در فرود عرش جای دارد، لبالب آسمان‌ها و هر چه فراتر از آنهاست و به شمار زمینها و هر چه در زیر آنهاست و هر چه بین آنهاست. تحیت و درودی که تقرب تو را در پی داشته باشد و تو را و ایشان را خشنود گرداند. همواره و همانند این‌ها تا ابد.

(5) بار خدایا، در هر زمان دین خویش به امامی یاری بخشیده‌ای که او را بر پای داشته‌ای تا علم راهنمای بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان هدایت گردد و رشته پیمان او به رشته پیمان خود پیوسته‌ای و او را وسیله خشنودی خود ساخته‌ای و اطاعت او فریضه گردانیده‌ای و مردم را از سرکشی در برابر او بر حذر داشته‌ای و فرمان داده‌ای که به هر چه امر می‌کند اطاعت کنند و از هر چه نهی می‌کند باز ایستند و کس بر او پیشی نگیرد و کس از او واپس نماند و او نگهدار کسانی است که

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:325

بدو پناه می‌برند و کهف امان مؤمنان است و حلقه اعتصام ایشان است و جلال و جلوه جهانیان است.

(1) بار خدایا، به ولیّ خود الهام نمای که شکر نعمتی را که به او ارزانی داشته‌ای به جای آرد و ما را نیز الهام ده که شکر نعمت هدایت او به جای آریم و او را از جانب خود سلطه و توانایی ده و به آسانی راه پیروزی بر او بگشای و به نیرومندترین ارکان قدرت خود یاری‌اش فرمای و پشتش محکم و بازوانش توانا گردان و زیر نظر مراقبت خویش قرار ده و در سایه حفظ خود حفظش نمای و به ملائکه خود یاری‌اش ده و به لشکر پیروزمند خود مددش رسان.

(2) ای خداوند، کتاب خود، حدود و شرایع خود و سنتهای پیامبر خود را- صلواتک اللهم علیه و آله- بدو بر پای دار و هر چه را ظالمان از معالم دینت میرانیده‌اند بدو زنده دار و بدو زنگ ستم ستمکاران از آیین خویش بزدای و بدو دشواریها از راه خود دور گردان و به نیروی او کسانی را که از راه تو منحرف شده‌اند از میان بردار و آن کسان را که صراط مستقیم تو را راه کج جلوه می‌دهند نابود نمای.

(3) ای خداوند، ولی و امام خود را برای دوستانت قلبی مهربان و نرم عطا کن و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصیب ما گردان و ما را از نیوشندگان و فرمانبرداران امر او قرار ده و چنان کن که در راه رضای او سعی کنیم و یاری‌اش نماییم و مدافع او در برابر دشمنش باشیم و این سبب تقرب ما به تو و رسول تو- صلواتک علیه و آله- گردد.

(4) بار خدایا، تحیت و درود بفرست دوستان ایشان را: آن اعتراف کنندگان به مقام و منزلت ایشان، آن پیروی کنندگان راه ایشان، آن پای نهندگان به جای پای ایشان، آن چنگ زنندگان به رشته آیین ایشان، آن تمسک جویان به دوستی ایشان، آن پذیرندگان پیشوایی ایشان، آن

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:326

تسلیم شوندگان به فرمان ایشان، آن کوشندگان در طاعت ایشان، آن منتظران دولت ایشان و آن چشم به راهان ظهور ایشان. تحیت و درودی مبارک پاکیزه، فزاینده، در هر بامداد و هر شبانگاه.

(1) ای خداوند، بر ایشان سلام کن و بر ارواحشان. اعمالشان با تقوی توأم نمای و احوالشان به صلاح آور و توبه‌شان بپذیر، که تو، توبه پذیرنده و مهربانی، تو بهترین آمرزندگانی. ما را به رحمت خود با آنان در دار السلام بهشت جای ده، ای مهربان‌ترین مهربانان.

(2) بار خدایا، امروز روز عرفه است. روزی است که آن را شریف و گرامی داشته‌ای و تعظیم و تجلیل کرده‌ای. در این روز رحمت خود پراکنده‌ای و بر مردمان به عفو خود منّت نهاده‌ای و عطای خود در حق ایشان افزوده‌ای و بر بندگانت تفضّل فرموده‌ای.

(3) ای خداوند، من آن بنده توأم که هم پیش از آفریدن او، او را از نعمت خود برخوردار ساختی و هم پس از آن. او را در زمره کسانی آورده‌ای که آنان را به دین خود راه نموده‌ای و به گزاردن حق خویش توفیق داده‌ای و اکنون چنگ در ریسمان استوار دوستی تو زده و تواش در حزب خود داخل کرده‌ای و راهش نموده‌ای که با دوستانت دوستی ورزد و با دشمنانت دشمنی کند. سپس فرمانش دادی و او فرمان نبرد، منعش کردی و به منع تو وقعی ننهاد، از معصیت خود نهیش کردی فرمان تو خلاف کرد و مرتکب همان اعمالی شد که از آن نهیش کرده بودی، اما نه از روی عناد و گردنکشی، بلکه هوای نفسش او را به اعمالی فرا خواند که تو از آن دورش خواسته بودی و از آتش ترسانده بودی. دشمن تو و دشمن او- شیطان- بفریفتش تا در عین آگاهی از عذاب تو، مرتکب معاصی شد. اکنون به عفو تو امید بسته و به بخشایش تو مطمئن گشته است. با آن همه احسان که تو در حق او کرده بودی از دیگر بندگانت سزاوارتر بود که چنان نکند که کرده بود.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:327

(1) ای خداوند، این منم که در برابر تو ایستاده‌ام، خوار و ذلیل و خاضع و خاشع و خائف و معترف به گناهان بزرگی که بارش را بر دوش می‌کشم و خطاهای عظیمی که مرتکب شده‌ام. در سایه عفو تو خزیده‌ام و به جوار رحمت تو پناه جسته‌ام و به یقین می‌دانم که کسی مرا از تو زنهار نخواهد داد و کس مرا از کیفر تو در امان نخواهد داشت.

(2) بار خدایا، اکنون که به درگاهت روی نهاده‌ام، تو نیز آن پرده که بر گنهکاران می‌کشی بر من نیز بکش و بر من ببخشای آن بخشایش خود را که به کسی ارزانی می‌داری که خود را تسلیم تو می‌کند. بر من احسان کن، آن سان که در حق کسی که آرزوی آمرزش تو دارد، که احسان تو هر چند سترگ بود در نظرت به چیزی نسنجد.

(3) بار خدایا، برای من در این روز نصیبی قرار ده که از آن به خشنودی تو رسم و مرا از ثوابی که پرستندگانت از آن بهره‌ور می‌شوند تهیدست باز مگردان، که هر چند نتوانسته‌ام از اعمال نیک چیزی تقدیم دارم، آن سان که دیگران تقدیم داشته‌اند، ولی توحید تو و نفی اضداد و امثال از تو را تقدیم داشته‌ام و از درهایی به نزد تو آمده‌ام که تو خود فرموده‌ای که از آن درها به سوی تو آیند و به درگاه تو به چیزی تقرب جسته‌ام که تا به آن تقرب نجویند، به تو تقرب نتوانند یافت. آنگاه از پی آن تقرب به درگاه تو توبه کرده‌ام، در عین خواری و فروتنی و حسن ظن به تو و اعتماد به رحمت تو، و امید به تو را که امیدواران از آن نومید نمی‌شوند شفیع خود گردانیده‌ام.

(4) ای خداوند، دست سؤال پیش تو دراز کرده‌ام، همانند موجود حقیر ذلیل بینوای فقیر ترسانی، زنهار خواه، همراه با ترس و تضرع و پناه آوردن به تو و التجا به ذیل جلال تو، نه از سر گردنکشی و چون متکبران به تکبر، نه از روی اعتلا آن سان که عبادت کننده را دلیر سازد و نه از روی اتکا به شفاعت شافعان.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:328

(1) ای خداوند، من کمترین کمترانم و خوارترین خوارترانم، همانند ذرّه‌ای یا حتی کمتر از آن. و اینک ای خداوندی که در کیفر بدکاران شتاب نمی‌کنی و فرو رفتگان در ناز و نعمت را مهلت می‌دهی و گنهکاران را به انعام خود عفو می‌کنی و به فضل خویش از خطاکاران مهلت باز نمی‌گیری، من بدکاری هستم معترف و خطاکاری هستم لغزیده و به سر در آمده. دلیرانه در برابر تو مرتکب گناه شده و به عمد معصیت تو کرده‌ام. من همانم که اعمال ناپسند خود را از بندگان تو مستور داشته و در نزد تو آشکار ساخته‌ام. من همانم که از بندگانت ترسان بوده ولی خود را از تو در امان دیده‌ام. من همانم که از سطوت تو بیمناک نشده‌ام و از خشم تو ترسی به دل راه نداده‌ام. من بر خود جنایت کرده‌ام، من گروگان بلای خویشتنم، من از شرم و حیا بهره‌ای چندان نبرده‌ام و من گرفتار رنجی دیرینه‌ام.

(2) بار خدایا، تو را سوگند می‌دهم به آن که از میان خلق او را برگزیده‌ای، به آن که او را برای خود پسندیده‌ای، به آن که از میان آفریدگانت او را اختیار کرده‌ای، به آن که او را برای خود برگزیده‌ای، به آن که طاعت او را به طاعت خود پیوسته‌ای و معصیت او را معصیت خود دانسته‌ای و دوستی‌اش به دوستی خود قرین ساخته‌ای و دشمنی‌اش را دشمنی خود شمرده‌ای، در این روز مرا چونان کسانی که از گناه بیزاری جسته‌اند و به تو پناه آورده‌اند و توبه کرده و به آمرزش تو پیوسته‌اند خلعت عفو و رحمت خود بپوشان.

(3) بار خدایا، از هر چه پرستندگان و مقربان خود را نصیب می‌دهی، مرا نیز نصیب ده. مرا خاص خود گردان، بدان گونه که وفا کنندگان به عهد خود را و آنان را که در عبادت تو خویشتن به رنج افکنده و در خشنودی تو کوشیده‌اند، خاص خود می‌گردانی. مرا به سبب قصور در بندگی‌ات یا تجاوز از حد خویش و احکام تو، مؤاخذت مفرمای.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:329

(1) بار خدایا، چنان مباد که مرا مهلت دهی تا به تدریج سزاوار کیفر شوم، چونان کسی که نعمت از من باز گرفت و چنان پنداشت که هر خیر و نیکی که هست از جانب اوست، تا آنجا که تو را هم در نعمتی که نصیب من شده بود شریک نساخت.

(2) ای خداوند، مرا از خواب غافلان و ناهشیاری اسرافکاران و خواب آلودگی خذلان رسیدگان بیدار و آگاه ساز. دلم را به کاری بر گمار که اطاعت کنندگان را بدان گماشته‌ای و متعبّدان را بدان واداشته‌ای و بندگان سهل انگار را بدان از عذاب رهایی بخشیده‌ای.

(3) بار خدایا، مرا از هر چه از درگاه تو دور می‌دارد، یا میان من و فیضی که از سوی تو به من می‌رسد حایل می‌گردد، یا از هر قصد که نزد تو کنم باز می‌دارد، در پناه خود دار.

(4) ای خداوند، آن راه خیر را که به سوی تو رهنمون است پیش پای من هموار نمای. در رسیدن به نیکیها از آن راه که خود فرموده‌ای، سبقت را بر من آسان کن و تلاش برای دست یافتن به آنها را، بدان گونه که خود خواسته‌ای، نصیب من فرما.

(5) مرا همراه کسانی که وعده عذاب تو را سهل می‌انگارند تباه مکن و با آنان که آماج انتقام تو هستند هلاک منمای و با آن گروه که از طریق تو منحرف می‌شوند خرد و شکسته مکن. مرا از گردابهای فتنه رهایی بخش و از تنگناهای بلا وارهان و آن سان مهلتم مده که به غفلت گرفتار آیم.

(6) ای خداوند، میان من و دشمنی که گمراهم سازد و هوای نفسی که هلاکم گرداند و زیانی که مرا فرو گیرد، حایل شو. از من همانند آن کس که بر او خشم گرفته‌ای و از او خشنود نگردیده‌ای، رویگردان مشو. مرا از خود مأیوس مساز. آن سان که نومیدی از رحمتت بر من غلبه یابد.

(7) ای خداوند، بدان حد به من مبخش که تاب و توان آن را نداشته باشم

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:330

که در زیر بار محبت فراوان تو گرانبار شوم. و مرا از دست مهل چونان کسی که دیگر در او امید خیری نبود و تو را با او کاری نباشد و بازگشتنش را فایدتی صورت نبندد. و مرا میفکن چونان کسی که از چشم عنایت تو افتاده است و خواری و شوربختی‌اش فرا گرفته، بل دستم را بگیر تا چون افتادگان نیفتم و چون گمگشتگان نهراسم و چون فریب خوردگان نلغزم و در گرداب هلاک شوندگان سرنگون نشوم.

(1) بار خدایا، مرا سلامت عطا کن و از آن بلا که غلامان و کنیزان خود بدان مبتلا می‌سازی رهایی بخش و به مقام کسی رسان که مورد عنایت توست و نعمتش داده‌ای و از او خشنود بوده‌ای و عمرش داده‌ای و ستوده داشته‌ای و میرانده‌ای و خوشبخت ساخته‌ای.

(2) بار خدایا، طوق گردن من ساز دل برکندن مرا از هر چه حسناتم را بی‌ارج می‌سازد و برکاتم را از میان می‌برد.

(3) بار خدایا، شعار قلب من ساز انزجار از زشتیهای گناهان و رسواییهای معاصی را. مرا از کارهای اخروی که تو را خشنود می‌گرداند به کارهای دنیوی که جز به مدد تو بدان دست نمی‌یابم مشغول منمای.

(4) خداوندا، برکن از دل من محبت این جهان سفله را که راه مرا از دست یافتن به خیراتی که در نزد توست می‌بندد و چون خواهم که به سوی تو آیم سدّ راه من می‌شود و از تقرب به درگاه تو غافل می‌گرداند.

(5) ای خداوند، در دل من بیارای تنهایی در شبها و روزها را و مناجات با تو را. مرا عصمتی بخش که به خشیت تو نزدیک گرداند و از ارتکاب محارم دور دارد و از اسارت در چنگال گناهان بزرگ آزاد ساز.

(6) بار خدایا، مرا از آلودگی معصیت و شوخگنی گناهان پاکیزه ساز و جامه عافیت و تندرستی بر من افکن و در حلّه‌ای از نعم گسترده خود بپوشان و احسان و بخشش خود پی در پی نصیب من گردان و به توفیق و

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:331

رهنمایی خویشم یاری نمای و چون آهنگ کاری شایسته کنم یا سخنی شایسته گویم یا عملی نیکو انجام دهم، یاری‌ام ده و مرا به نیرو و قوت خود وامگذار بی آنکه تو خود قوت و نیرویم بخشیده باشی.

(1) بار خدایا، آن روز که مرا برای دیدار خود از گور بر می‌انگیزی، خوارم مگردان و در نزد اولیای خود رسوایم مساز و ذکر خود از یاد من مبر و زبان شکر و سپاس خویش از من مگیر، بلکه در حالات سهو و بی‌خبری، آن هنگام که جاهلان از سپاس نعمتهایت غافلند همواره شکر و سپاس خویش بر زبان من جاری فرمای و مرا الهام کن که در برابر نعمتی که مرا داده‌ای سپاست گویم و به آن خیرات که مرا فرستاده‌ای معترف آیم.

(2) بار خدایا، رغبت مرا به خود فراتر از رغبت هر رغبت کننده‌ای قرار ده و سپاس مرا فراتر از سپاس هر سپاس گوینده‌ای. به هنگام فقر که دست نیاز به سوی تو دراز می‌کنم مرا وامگذار و بدان اعمال که به جای آورده‌ام و نه در خور مقام جلال تو بوده تباهم مکن و چون دشمنانت دست رد به روی من مزن، که من در برابر تو تسلیمم و می‌دانم که حجت تو راست و تو به فضل و بخشایش سزاوارتری و در مقام احسان سود رساننده‌تر. تو سزاوارتری که از تو بترسند. تو سزاوارتری که از تو آمرزش خواهند. تو به عفو شایسته‌تری تا به عقوبت کردن. تو به پوشیدن گناه نزدیک‌تری تا به افشا کردن.

(3) ای خداوند، مرا به حیاتی خوش و پاکیزه زنده بدار که به هر چه خواهم برسد و به آنچه دوست می‌دارم پایان یابد، چندان که دست به کاری نزنم که تواش خوش نداشته باشی یا مرتکب کاری نشوم که تو از آن نهی فرموده‌ای. از تو خواهم که بمیرانی مرا همانند آن کسان که روشنایی‌شان در برابرشان و در سمت راستشان حرکت می‌کند. [2]

______________________________

[2] سوره 57- آیه 12

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:332

(1) بار خدایا، مرا در برابر خود ذلیل گردان و در نزد بندگانت عزیز دار.

چون با تو خلوت کنم، فروتنیم بخش و در میان بندگان خود سر فراز دار و از هر کس که به منش نیازی نیست بی‌نیاز گردان و هر چه بیشترم فقیر و نیازمند درگاه خود ساز.

(2) ای خداوند، مرا از شماتت دشمنان و نزول بلا و ذلت و رنج در پناه خود دار. از عیبها و خطاهای من که خود از آن آگاهی اغماض کن، همانند کسی که اگر حلمش مانع نمی‌آمد انتقام می‌گرفت و اگر طریق مدارا نمی‌پیمود گناه را کیفر می‌داد.

(3) بار خدایا، هر گاه در این جهان خواهی که بر قومی فتنه‌ای یا ناسزایی وارد آوری، مرا که به تو پناه جسته‌ام از آن میان رهایی ده و همچنان که در این جهانم در جایگاه رسوایان بر پای نداشته‌ای در آن جهان نیز در جایگاه رسوایانم بر پای مدار و در حق من نعمتهای این- جهانی با نعمتهای آن جهانی و فواید دیرینه با فواید تازه توأم گردان و عمر مرا آن قدر دراز مکن که به قساوت قلبم انجامد و بر سر من حادثه‌ای دردناک و سخت مفرست که شکوه و آب و رنگ من از میان ببرد و مرا به مقامی فرومایه که قدر و منزلت من حقیر گرداند یا به نقیصه‌ای که بدان مقام و مرتبت خویش از کف بدهم گرفتار منمای.

(4) ای خداوند، مرا چنان مترسان که ترسم به نومیدی کشد و چنان مرا بیم مده که وحشت بر سراسر قلبم چیره شود. چنان کن که ترسم تنها از عذاب تو باشد و وحشتم از انذار و هشدار تو و دهشتم به هنگام تلاوت آیات کتاب تو.

(5) بار خدایا، شبم را آباد دار: به بیدار ماندنم برای عبادت تو و شب- زنده‌داریم در تنهایی برای تو و بریدن از همگان و آرامش یافتن تنها به تو و آوردن حوایج به درگاه تو و اصرار در طلب برای رهاییم از آتش جهنم و زنهار دادنم از عذابی که گنهکاران در آن گرفتارند.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:333

(1) ای خداوند، مرا در وادی عصیان سرگشته رها مکن و تا زنده‌ام در ورطه سهو و بی‌خبریم وامگذار و مرا به حالی میفکن که دیگران از من پند گیرند یا سبب عبرت همگان شوم یا کسی در من بنگرد و گمراه شود.

و در زمره کسانی که با آنان مکر میکنی، با من مکر مکن و دیگری را به جای من مگزین و نامم را به طومار گنهکاران مبر و تنم را در کشاکش گرفتاریهای این جهانی و عذابهای آن جهانی دیگرگون منمای و مرا مضحکه مردم قرار مده و مسخره درگاه خود مساز. چنان کن که پیوسته در جست‌وجوی خشنودی تو باشم و در تلاش برای انتقامجویی از دشمنان تو.

(2) بار خدایا، خنکی عفوت را، حلاوت رحمتت را، روح و ریحان و بهشت پر نعمتت را ارزانی من دار و از فضل خویش به من بچشان طعم فراغت را در گزاردن آنچه تو دوست می‌داری و طعم مجاهدت را در آنچه موجب تقرب به درگاه توست و مرا تحفه‌ای کرامند عطا کن.

(3) بار خدایا، چنان کن که در تجارتم سود برم و بی‌هیچ زیان باز گردم و خوف ایستادن و پاسخ گفتن در روز باز جست را در دل من افکن و به دیدار خود مشتاق فرمای و به توبه‌ای بی‌بازگشت که پس از آن نه گناه خردم باقی ماند نه گناه بزرگ، نه گناه آشکار و نه گناه پنهان، توفیق ده.

بیخ کینه مؤمنان از سینه من برکن. قلبم را با مردمان فروتن مهربان گردان. با من چنان باش که با صالحان هستی. به زیور پرهیزگارانم بیارای. نام نیک من بر زبان آیندگان جاری گردان آوازه من در میان معاصران به نیکی بلند نمای و در روز رستاخیز مرا در زمره آنان که با پیامبر تو مهاجرت کردند در آور.

(4) بار خدایا، مرا فراخی نعمت ده به حد کمال و کرامتهای آن از پی یکدیگر به من ارزانی دار. دستان من از عطای خود پر کن و مواهب کرامند خویش به سوی من روان دار. مرا در بهشتی که برای

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:334

برگزیدگان خویش آراسته‌ای، در جوار اولیای پاک خود جای ده.

تشریف عطای خویش بر من بپوشان و در منازلی که برای دوستانت مهیا ساخته‌ای مکان ده. (1) برای من مکانی مطمئن که در آن آرام گیرم و جایی که در آن مسکن گزینم و دلم شاد شود، برگزین. ای خداوند، کیفر مرا با گناهان بزرگی که مرتکب شده‌ام برابر منمای و در آن روز که اسرار آشکار می‌شود هلاکم مکن. هر شک و شبهتی از دلم بزدای. از دروازه‌های رحمت راه من به حق بگشای. سهم مرا از مواهب نعم خود افزون فرمای و از سر افضال خویش نصیبم را از احسان و بخشش خود فراوان گردان.

(2) بار خدایا، دلم را به آنچه در نزد توست آرام و مطمئن نمای و همه قصد مرا ویژه اعمالی ساز که رضای تو در آن باشد و مرا به کاری برگمار که خاصان درگاهت را بر آن می‌گماری. چون خردها به غفلت افتند، تو دل مرا به آب طاعت خویش سیراب فرمای و توانگری و عفت و آسایش و بی‌گزندی و تندرستی و فراخی در روزی و آرامش و عافیت را همه یکجا نصیب من گردان. حسنات مرا با معصیتی که به آن آمیخته گردد تباه منمای. خلوتهایم را به خیالات ناپسندی که برای آزمایش بر دل من می‌فرستی بر هم مزن. آبروی مرا حفظ کن که چیزی از مردم زمانه نخواهم و مرا از خواهش فاسقان باز دار. پشتیبان ستمگرانم قرار مده و مرا از همدلی و همدستی با آنان در محو کتاب خود در امان دار. محافظتم کن، آن سان که خود ندانم و از هر بد در امان باشم. درهای توبه و رحمت و رأفت و رزق فراوان خود به رویم بگشای، که من از روی آورندگان به درگاه توام. (3) بار خدایا، نعمتت را بر من تمام کن، که تو بهترین نعمت دهندگانی. برای خشنودی خود، باقی عمر مرا در حج و عمره سپری ساز، ای پروردگار جهانیان. و صلی الله علی محمد و آله الطیّبین الطاهرین، و السلام علیه و علیهم ابد الآبدین.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:341

(1)